عشق تراختور مرا آواره بیابان کرد !!!!!!!!!!!!

عشق تراختور مرا آواره بیابان کرد !!!!!!!!!!!!

 

سلام خوبین دوستای گلم این بار یه پست فوتبالی دارم

البته من تنها نبودم سامانhttp://saman1990.blogfa.com هم با من بو باهم  رفتیم

ساعت یک بو د  رفتیم تبریز ۳:۳۰اینا تبریز بودیم رفتیم خونه(خونه مجردی ) وسایلامونو گذاشتیم بعد رفتیم استادیوم داشتیم از خستگی می موردیم اما عشق تراختور باعث شد پیاده به استایوم بریم .!!

تو راه بعد اتوبان سوار نیسان هم شدیم

خیلی حال داد

بعد آواره بیابون شدیم !!!!!!

البته این عکس سامانه که من ازش انداختم

 

اینم چنتا از اثار  عاشقان تراختور که تو راه استادیوم انداختم

 

دیگه نمیتونیستم راه بریم که صدا برو بکس از استادیوم میومد

رفتیم رسیدیم

 

رفتیم تو استادیوم وووووو

چه جوی...... پامون سبک بود همین که رسیدیم تراختور گل زد

اووووووووووووو چه صدای یکی از میله سقف گرفته بود تاب میخورد از خوشحالی!

فیلمشو دارم دیدنیه!

اره خلاصه خیلی باحال بود

بدون بلیت هم بازی رو دیدیم !

جای یکی خالی !

آره بزنو بکوب هم بود رقص هم داشتیم !!

چه ها که نشد !!

بهم خیلی چسبید دو بار هم دفعه پیش نتونسته برم که با استیل آزین و سپاهان بود ..

ولی آخرش بازی با پرسپولیس رسیدم .

 

خوب تا بعد

خیلی دوستون دارم

نظر یادتون نره

 

 

داستان کوتاه

سلام دوستای گلم

این داستانو بخونید خیلی قشنگ و جالبه

 

داستان کوتاه :

دیوار شیشه ای

یه روز یه  دانشمند یک آزمایش جالب انجام  داد .  اون یه  آکواریوم شیشه ای ساخت و اونو با  یه دیوار شیشه ای دو

 قسمت  کرد.  تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر که غذای مورد علاقه ی ماهی

 بزرگه بود .

ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون  غذای دیگه ای نمی داد... او برای  خوردن ماهی کوچیکه بارها

و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد.  همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقش

 جدا می  کرد.

  بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. اون باور کرده بود که رفتن به  اون طرف آکواریوم و خوردن

ماهی کوچیکه کار غیر ممکنیه.  دانشمند شیشه ی وسط  رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز کرد، اما ماهی بزرگه هرگز به

 سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد. اون هرگز قدم به سمت  دیگر آکواریوم نگذاشت.  می دونین چرا؟

  اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود.  یه دیوار که شکستنش از

 شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.  اون دیوار باور خودش بود.  باورش به محدودیت.

  ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو کنیم، کلی دیوار شیشه ای پیدا می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و

 خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود  دارند.

  "هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن

 چیزی  بشوید که باور دارید هستید، اما بیش از آنچه باور دارید می توانید انجام دهید.

نورمن وینست پیل

 

 

f

2ساعت منده به سال تحویل 89

سلام خوشگلایه مامانی

خوبین بچه ها

من که هر موقع میام میگم که ببخشین از این که نبودم و آپ نکردم .....خوب چی کار کنم موقعیتم این طوری هست از این به بعد این مساله رو مطرح نمی کنم و هر وقت تونستم آپ می کنم .!

جاتون خالی دیروز کوه بودیم یعنی جمعه آخر سال 88 یه روز منده به عید رفتیم طبعییت ، کوه گچیلیک اوه اوه چه جمعیتی بود ......به گول خودم صفر در بدر کردیم یعنی یه روز قبل یکم صفر میشه دیگه !!

قرار بود بزن بکوب را بندازن که برادرا نذاشته بودن ...

یه عده از اداره ارشاد راه میرفتن که یه ترقه انداختم .....البته یه دونه بود ولی 6زمانه مثل رگبار صدا داد چه شکه شدن خیلی حال داد ترسوندنشون !به به!

البته از من بعیده ولی خوب دیگه !

آره میگفتم دوستم ناهار قبولیش از دانشگاه رو قرار بود تو کوه بده چه جوجه ای هم داد واسه خودش آشپزیه ....خوش به حال دختری که زنش بشه

بزارین بگم چی کار کرده بود تا نکات شما هم استفاده کنید و جوجه هایه خوشمزه بزنین تو رگ

خوب بعد پاک کردن مرغ و تک تکه کردنش ... پیازی که بزرگ خلال شده باشه با ماست و روغن زیتون به مقدار لازم که به هم زدین گوشت مرغ رو می خوابنین روش ...

نکته :1دستااتونه بشورین به هنگام انجام تمام موارد فوق دستون رو در دماغ خود قرار ندهید ..(به دلیل اینکه چندین مورد مشاهده شده است)

۲شب قبل رفتن بع دردر این کار را انجام دهید تا مرغ نرم شود

 

خوب اینم از نکات آموزشی مجانی

خوب دیگه بعدش دیگه به عرضه خودتون منده که چطوری بپزین ...

از بحث خوردن بریم بیرو ن تحملش سخته !

یه چیز جالب یگه کنارمون یه سنگ بزرگ بود تو کیفم هم ماژیک داشتم تا تونستم رویه سنگ یادگاری نوشتم ...

ظهر هم برگشتیم ..تا رسیدم خونه خوابم برد

خلاصه خوش گذشت ولی حیف..حالا بماند نگم .

ولی به نظرم خوبه جمعه آخر سال آدم به طبیعت سر بزنه ....دلیلش نوشتنی نیس یه بار امتحان کنین منظورمو میفهمین

خوب تو آپ هایه بعدیم درباره دانشگاه مینویسم .....

اتفاقهای زیادی افتادن که برام مهم هستن مخصوصا تو این دو هفته، ولی نمی تونم بنویسم .

می نوشتم سبک می شدم ...

ولی هر کسی یه چیزایی رو مجبوره بریزه تو خودش زجر بکشه ...از خدا میخوام برا تمام کسایی که این طوری هستن کمک کنه ....

اینم یه جور مریضیه روحیه ...

خوب می خواستم خدافضی کنم ولی تو دلم یه حرفی سنگینی میکنه ..

همینطور که تو آپ قبلیم هم گفته بودم این سال برا من خیلی چیزا داشت ...

سال سخت پر ماجرایی بود.....این سال تا آخر عمرم فراموش نمی کنم .....

بزرگترینش ......................................!!!

امیدوارم همه به اونکه میخوان برسن و لایقش باشن

 

خوب امیدوارم سال خوبی رو شروع کنین برا من که جز یاد آوری خاطره هایی که اون موقع برام مثل الان برام اهمیت نداشتن ولی الا حسرت یه لحظه شو می خورم چیزه دیگه نیس...فقط دیونگیشه ...

 

تو رو خدا ببین آخر سالی چطور ماتم گرفتم و همش انرژی منفی میدم .....اصلا دوست ندارم بهتره تمومش کنم ....

 

 

عیدتون مبارک

 

 

 

 

بايراموز مبارك

سلام بچه ها خوب هستین دلم براشما و وبلاگم خیلی تنگ شده بود 

دانشگاه نمیزاره آپ کنم خواستم بیام عید تبریک بگم

سالی که گذشت برام خیلی پر ماجرا بود فکر نکنم این سالو فراموش کنم

هم قشنگي داشت و هم خيلي هم سختي .....

و هم.................

تو اين سال خيلي تغيير كردم  خيلي ..........

هدف هام اخلاقم  زندگيم  نوع فكرم ............

 

فداي همتون بشم سعي ميكنم آپ كنم

 

اينم يه هفت سين ديجيتالي

ذب

 

ييصضي

 

ففغت

عيد خوش بگذره

سلام خوبین بچه ها میگین حتما نبودم چرا ! بودم ولی آپ نمی کردم ....مدت هاست که فکرم آشفتها است ........حرف های زیبای  گابریل گارسیا مارکز همه چیرو میگه به دل همه میشینه پس بخونین ......احساستو نو هم بنویسین خوشحال می شم بخونم ...ممنون

گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز در ششم مارس1928 در دهکده «آرکاتاکا»ي  منطقه «سانتامارا»  در کلمبیا به دنيا آمد؛ همان‌جايي كه بعدتر در «عشق سال‌هاي وبا» به‌وضوح تشريحش كرد. او در سال1941 نخستيــن نوشتـــــه‌هایش را در روزنامهJuventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال1947به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه «بوگوتا» پرداخت.

مارکز، یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی است؛ اگرچه تمام آثارش را نمی ‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. با اين وجود، منتقدين با تمركز بر آثار او، عنوان «رئاليسم جادويي» را برمي‌گزينند؛ عنواني كه او هرگز قبولش نمي‌كند. پاي ثابت چند سال گذشته نوبل، بالاخره توانست نظر آكادمي را در سال1982براي شاهكارش «صدسال تنهايي» جلب كند. پس از آن، ماركز شهرتي فراتر گرفت. رمان‌هايش سوژه فيلمسازان شد تا جايي كه «براندو»ي كبير بارها پيش از مرگش به ماركز گفته بود كه مي‌خواهد «پاييز پدرسالار» را بسازد و در آن بازي كند.

aa

سیزده نکته برای زندگی از گابریل گارسیا مارکز

 

1)      دوستت دارم ، نه به  خاطر شخصیت تو، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

2)      هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشکهای تو نمی شود.

3)      اگر کسی تو را آنطور که می خواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

4)      دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

5)      بدترین شکل دلتنگی برای کسی آنست که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

6)      هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو شود.

7)      تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای یک نفر تمام دنیا هستی.

8)      هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران.

9)   شاید خدا خواسته است که بسیاری از افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را، به این صورت وقتی او را یافتی بهتر می توانی شکرگزار باشی.

10)   به چیزی که گذشت غم مخور به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.

11)  همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده است دوباره اعتماد نکنی.

12)  خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.

13)   زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری.

پيام‌هاي گابريل گارسيا ماركز

 ·        تو ممكن است در تمام دنيا يك نفر باشي، ولي براي بعضي افراد تمام دنيايي.

·   تو را دوست دارم، نه به سبب شخصيت تو؛ بلكه براي شخصيتي كه در هنگام با تو بودن مي‌يابم.

·   هيچ‌كس لياقت اشك‌هاي تو را ندارد؛ و كسي كه چنين لياقتي دارد باعث اشك ريختن تو نمي‌شود.

·   اگر كسي تو را آنگونه كه مي‌خواهي دوست ندارد، به اين معنا نيست كه تو را با تمام وجود دوست ندارد.

·        دوست واقعي كسي است كه دست‌هاي تو را بگيرد و قلب تو را لمس كند.

·   بدترين شكل دلتنگي آن است كه در كنار كسي باشي و بداني هرگز به او دست نخواهي يافت.

·   هرگز لبخند را ترك نكن، حتي وقتي ناراحتي؛ چون هر كسي ممكن است عاشق لبخند تو شود.

·        هر گز وقتت را با كسي نگذران كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند.

·   شايد خدا خواسته است كه ابتدا بسياري افراد نامناسب را بشناسي و سپس شخص مناسب را. به اين ترتيب وقتي او را يافتي، بهتر مي‌تواني شكرگزار باشي.

·        براي چيزي كه گذشت غم مخور، به آنچه پس از آن خواهد آمد لبخند بزن.

·   هميشه افرادي هستند كه تو را مي‌آزارند. با اين حال، همواره به ديگران اعتماد كن، اما فقط مواظب باش به كسي كه تو را آزرده است دوباره اعتماد نكني.

·   خود را به فرد بهتري تبديل كن و مطمئن باش كه خود را مي‌شناسي، قبل از آنكه شخص ديگري را بشناسي و انتظار داشته باشي كه او تو را بشناسد.

·   خودت را زير فشار رواني نگذار، بهترين چيزها زماني اتفاق مي‌افتد كه انتظارش را نداري.

 

اگه بیشتر نوشته هاشو بخونین شیفته اش می شین .......

Baris akarsu

سلام ببخشید خیلی دلم می خواد سییر برا وبلاگ مطلب بنویسم اما سرم باز شلوغه .....حلا  تا هفته بعد سعی می کنم ...

حالا یه شعر از آهنگ های خدا بیامرز باریش آکارسو میزارم  که خیلی دوست دارم دفعه بعد خواستین معنی شم می زارم

به در خواست دوستان معنی رو می زارم

  تاریخ تولد : ۸ تیر ۱۳۵۸

 تاریخ مرگ : ۱۳ تیر ۱۳۸۶

 خواننده جوان سبک راک موسیقی ترکیه که توانست با شیوه آوازخوانی و صدای

 خاصش خیلی زود مورد توجه علاقه مندان موسیقی راک ترکیه قراربگیرد،

 ۱۳ تیر ۱۳۸۶ دراثر جراحات یک حادثه رانندگی جان سپرد

 

Baris akarsu - Amasra

Amasra

Toprak kokan sehir

Deniz kokan sehir

Sevda kokan sehir

Büyüsüyle bekler seni

Caddeler islak gözyaslariyla

Gitmem bu gece gidemem artik olmasanda

Gitmem bu gece olmasanda

Hava ile bütün

Su ile bütün

Günesle bütün sehir

Biraktigin zamanki gibi

Lostur heryer hayalin gibi

Gitmem bu gece gidemem artik olmasanda

Gitmem bu gece olmasanda

Oysa artik düslerimde Yanlizlik da asktir bu sehirde

Karanlikta askir sensizlikte

Gitmem bu gece gidemem artik olmasanda

Gitmem bu gece olmasanda


trtrt



 آماسرا

 ای شهر خاکی

 ای شهر دریایی

 ای شهر عشق

 با افسونش تو را چشم به راه خواهد بود

 جاده ها خیس از اشکهای چشمان

 ای شهر مملو

 از آب و نفس

 مثل زمانی که مرا رها کردی و رفتی

 همه چیز کم سو و کم نور است

 امشب نمی روم ، دیگر نمی توانم بروم

 نباشی هم اگر ، نخواهم رفت

 و حالا دیگر در رؤیاهایم

 تنهایی هم ،عشق است در این شهر

 تاریکی هم ،عشق است

 بدون حضور تو

  ترانه : بدریه کایا

 موزیک : بوغاچ گوکمن


منطق !احساس! آینده!

سلام دوستای گلم خوبین حتما  میگین  که چرا آپ نکردم  شایدم تنبلی کردم ولی باور کنین خیلی کار دارم ، فکر میکنین که چیکار میکونم نه فکر نکنین  اتم کشف شد مامی من مغازه باز میکونه درگیر کارای ویترین و این حرفام .

حالا  به یه نتیجه ای رسیدم که شما هم بدونین ….این که  سعی کنین آینده رو از تمام جناح ببینین یعنی هر عملی که می کنین و و یا هر چیزی حتی به رفتاری که  اعتقاد دارین  سعی کنین ادامه روشی که ر پیش دارین آینده شو از تمام جناح بیبین اون وقت اون روشو بهتر درک می کنین و میتونین واسه آینده و راحت زندگی کردن بهتر تصمیم بگیرین این یه حرف کلی به نظرم شما هم در باره ش فکر کنین

این جریان  برام تجربه جالبی بود که داره به کلی روم تاثیر می گزاره

 اگه خواستین!! درباره اون چیزی که فکر کردین هم تو نظرات بنویسین تا یه مقایسه کنیم  که فکر کنم اون وقت منظورم واضح تر بگم 

خواهشمندم غلط املایی نگیرین  چون دارم یاد میگیرم

بیب

سلام  دوستای گلم

خیلی دوست دارم پست های وبلاگ به قلم خودم با شه چون به هر وبلاگی که میریم کسایی که به قلم خودشون نوشتن با شور عجیبی تا اندش می خونم به خاطر این فکر می کنم وبلاگ قشنگ وبلاگی هست که خودش حرف بزنه ...خیلی وقت با نت کار می کنم ولی هیچ وقت لذت داشتن یه وبلاگ که حرفام توش بنویسم نداشتم به ورودی بهمن شدنم برا دانشگاه که چند ما تو این هوای سرد که پیشه رو داریم با این نوشته هام ونظرات گرم شما می خوام خاطرات خوبی تو این دفتر مجازی داشته باشم.

gtuk

djyj

dhjmdt

rthry

به به چه پست جالبی

سلام تو پست اول حرفی ندارم فقط خواستم ببینم وقتی آپ میشه قالب چطوری میشه